من که با ناز تو در هر غزلی مأنوسم(علی قیصری)

ساخت وبلاگ
من که با ناز تو در هر غزلی مأنوسم

دوری از شهر تـو دائم بکند مأیوسم

رخ برافروز و بزن شعله و پیوسته بتاب

بدران پرده ی شب را که توئی فانوسم

از همان لحظه که با خنده نشستی به دلم

گریه ها می کنم و عکس تو را می بوسم

سالها رفت و کماکان من ِدلداده هنوز

سعدِ سلمانم و در بند غمت محبوسم

مثل برگی که شد از پیکره ی ساقه جدا

دارم از دوری تو روی زمین می پوسم

دوستت دارم و طوفان سد راهم شده است

چاره ای کن که منِ خسته پر از افسوسم

بال و پر می زنم از فاصله ها دور و برت

ای عسل آتش روی تو کند ققنوسم

 

عسل...
ما را در سایت عسل دنبال می کنید

برچسب : من که باشم که بران خاطر,من که باور ندارم داریوش,من که باور ندارم,من که باورم نمیشه,من كه باشم,من که با این برگ ریزان,میلاد باران منکه باهاتم,من که باهاتم از میلاد باران,که من با لعل خاموشش نهانی,من که از بازترین پنجره, نویسنده : asalpoemo بازدید : 166 تاريخ : دوشنبه 17 آبان 1395 ساعت: 4:17