عسل

متن مرتبط با «که من با لعل خاموشش نهانی» در سایت عسل نوشته شده است

گرچه با تنهاییم سر کرده ام

  • گرچه با تنهاییم سر کرده ام گفتگو با خود مکرر کرده ام دل پریشانم که با پیک و پیام دخترِ خان را مکدّر کرده ام علی قیصری, ...ادامه مطلب

  • نگار بهتر از جانم دوباره

  • نگارِ بهتر از جانم دوباره بیاویزد به احساسم ستاره کنارِ دلگشایِ‌خواجه حافظ به شیرازم کشاند با اشاره علی قیصری, ...ادامه مطلب

  • یقین دارم که شیخ لاابالی

  • یقین دارم که شیخِ لاابالی کماکان باشد از اندیشه‌ خالی نمیداند سرابی دلفریب‌ است بهشتِ حس برانگیزِ ‌ خیالی علی قیصری, ...ادامه مطلب

  • بنازم دامن پُرچین تان را

  • بنازم دامنِ پُرچین تان را بنازم‌ زلف عطرآگین تان را نسیم آورده از باغ بهاران هوای صبح فروردین تان را علی قیصری, ...ادامه مطلب

  • هوای باغ عطرآگین بیاید

  • هوایِ باغِ عطرآگین بیاید صدای ساز بلدرچین بیاید گلایُل گل دهد پایان اسفند بهار از راه‌ فروردین ‌‌بیاید علی قیصری, ...ادامه مطلب

  • زدی با رفتنت آتش به جانم

  • زدی با رفتنت آتش به جانم که‌غم ریزد غروبِ از آسمانم بسان هیزم از سوزم بسوزد دلِ ‌ همسایه از آه و فغانم علی قیصری, ...ادامه مطلب

  • نه بیعت می کنم با شیخ بد ذات

  • نه‌ بیعت‌ میکنم‌‌ با‌ شیخِ‌ بد‌ذات نه رأیِ بی هدف دارد‌‌‌ مباهات نه قدری قدرت‌‌ِ تحلیل دارم نه شرکت میکنم در‌‌ انتخابات علی قیصری, ...ادامه مطلب

  • با‌ آن که غزل پوش ارم‌‌ آن ورِ پل بود

  • با‌ آن که غزل پوشِ ارم‌‌ آن ورِ پل بوددلشادی ام‌ از‌ عطر تنِ غنچه‌ یِ گل بودپر می زدم از‌ وسوسه در عالم رویاازعشق بهشتی‌که پر ازکوزه یِ مُل بودنازک ‌بدنی ‌آمد و دادم دو سه ساغراز‌ کهنه شرابی که سراسر الِکُل بوددر شور و شرِ ذهنیتم آن‌ همه شادیاز زمزمه یِ نی‌ لبک و ساز و دهل بودروزی که شدم منقلب از نامه ی اعمالدر دست چپم برگه ای از دفتر کل بوددر‌ باغ ‌ جنان ناوک مژگانِ پری هاخونریز تر از سلسله‌‌ی خان مغول بودپیمودم ‌ اگر با دل و جانم تپه ها رامنزلگهِ بانو عسلم بر سرِ تُل بودعلی قیصری بخوانید, ...ادامه مطلب

  • بلور نقره ریزم را که دیده

  • بلورِ نقره ریزم را‌ که دیده چراغ شعله خیزم راکه دیده ندارد نازِ او را رویِ مهتاب دوتا چشم عزیزم راکه دیده علی قیصری, ...ادامه مطلب

  • با آن که دلارای ارم آن ورِ پل بود

  • با آن‌ که‌ دلارایِ ارم آن ورِ پل بودشادابی‌ ام‌ از عطر تنِ غنچه‌ یِ گل بوددر ‌‌ راهِ هدف ذره ای از پا ننشستمهرچند که در دور و برم تپه و تُل بودنوشیده ام از وسوسه در خُلّر شیرازاز‌ کهنه شرابی که سراسر الِکُل بوددر حافظه‌ یِ شعر و غزل آن‌همه شادیاز زمزمه یِ نی‌ لبک و ساز و دهل بودبر سینه یِ تاریخِ ملل حک شده قبلاًکورش پدرِ بی بدلِ ارتش کل بوددر کشورِ آزاد ‌ و‌ رها شیخِ ستمگرخونریز تر از سلسله‌‌ی خان مغول بوداز طرزِ نگاه من و تو آینه دانستبانو عسلم تا چه قدَر ناز و تپل بودعلی قیصری بخوانید, ...ادامه مطلب

  • نشسته از وجود برف زیبا

  • نشسته از وجودِ برفِ زیبا سفیدی بر تنِ باغِ ‌ تماشا زمستان میرسد وقتیکه پاییز رود کم کم به استقبال یلدا علی قیصری, ...ادامه مطلب

  • بریزد از نگاه ناز باران

  • بریزد ‌ از نگاهِ نازِ باران بلورِ‌ ریزه ریزه بر خیابان چه زیبا می نشیند روز برفی سفیدی بر تنِ سردِ زمستان علی قیصری, ...ادامه مطلب

  • مگر ای لاله ی زیبای عاشق

  • مگر ای لاله‌ یِ زیبای عاشق خبر داری تو‌‌ از جایِ شقایق بگو در‌ سرزمینِ شهریاران نباشد زندگی مانند سابق علی قیصری, ...ادامه مطلب

  • عروسِ واله با تاج زر آمد

  • عروسِ واله با‌‌ تاجِ زر آمد طلا ‌ پوشیده تا پشتِ در آمد به عشق دیدنِ زر جامه‌‌‌‌ برخیز که دوش از مهرِ آبان آذر آمد علی قیصری, ...ادامه مطلب

  • با دفِ انگیزه آهنگی بزن

  • با دفِ انگیزه آهنگی بزن شعرِ شادی بر دلِ تنگی بزن غصه رابیرون بریز ازحنجره فرقِ غم را بر سرِ سنگی بزن علی قیصری, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها