تا مگر بر ذهن کاشیها حواشی ها نوشت
سالها از عشق شیرین، تیشه های کوهکن
روی سنگ صخره ها از پُرتلاشی ها نوشت
چهره اش را پنجه های خار خونی کرده بود
آنکه در ناگـفته ها از دلخراشی ها نوشت
بر درخـت نارون گنجشکِ خونین بال و پر
بارها بی پر زدن از سنگِ ناشی ها نوشت
حک نگردد آرزویی بعدها بر سنگ قبر
کاش میشد کاشها را روی کاشی ها نوشت
قد و بالای عسل وقتی که آمد در میان
میکل آنژ از مرمر و پیکر تراشی ها نوشت
عسل...برچسب : کاش میشد,کاش میشد باز کودک میشدیم,کاش میشد سرنوشت از سرنوشت, نویسنده : asalpoemo بازدید : 230