گرچه با تنهاییم سر کرده ام گفتگو با خود مکرر کرده ام دل پریشانم که با پیک و پیام دخترِ خان را مکدّر کرده ام علی قیصری, ...ادامه مطلب
اگرچه دورم از پَرچین چشمت خمارم می کند مُرفین چشمت بهشت مردم مشرق زمین است مسیرِ باغِ فروردین چشمت علی قیصری, ...ادامه مطلب
اگر چه سال ها پیرم گلِ ناز نباشی بی تو میمیرم گلِ ناز دلم را عصرِ تنهایی نکن تنگ که در آدینه دلگیرم گلِ ناز علی قیصری, ...ادامه مطلب
اگرچه دورم از کویِ گلِ سرخ بهاری دارم از بویِ گلِ سرخ قدم را در اِرم آهسته بردار کهشبنم ریزد از رویِ گلِ سرخ علی قیصری, ...ادامه مطلب
گرچه بیجرمم ولیدرخانه محبوسم هنوز از وجودِ پنجره بی زار و مأیوسم هنوزانس و الفت از دیارِ شادمانی پر کشیدلاجرم با ماتم و دل شوره مأنوسم هنوزروشنایی را به دستورِ شبح گردن زدندبی نصیب از دیدنِ رخسارِ فانوسم هنوزباغِ فروردین چشمانت که می آید به یادحس کنم درعمق جنگلهای چالوسم هنوزاز همان روزی که حاکم شد خدایِ ارتجاع برده ی بی مزد و اجرِ شیخِ سالوسم هنوزبی خبر گیرد گلویم را دو دستِ اختناق در شب بی انتها در چنگِ کابوسم هنوزسینه ام را بارهاچاقویِ غم جِر داده استدلزده از قاضی و ازگشتِ محسوسم هنوزدر غزل هایِ ترم از بی تویی بانو عسل می چکد باران غم از شعرِ ملموسم هنوزعلی قیصری بخوانید, ...ادامه مطلب
گرچه دیوان غزل را سیلی از قانون گرفتواژه واژه رنگ شعرم حالت افسون گرفتمانده ام تاخوشه ی انگورها شیرین شودتاشرابی کهنه تر از میوه ی میگون گرفتبارها دیدم نمادِ صلح و آرامش به نازبا ترنم تاجِ سبز از شاخه ی زیتون گرفتبر بلندی هایِ جولان زل زدم بر اورشلیمعزم جولان دادنم را دخترِصهیون گرفتبی گمان بادِ صبا در کوچه ی اردیبهشتبوسه های بیشمار از لالهی گُلگون گرفتعندلیب ازبویآویشن بهوجدآمدکه دوشدشتیازگلغنچهها را نغمهیِموزون گرفتپشت نیمکت سال ها بر روی میز مدرسهوقت لیلی را پیاپی نامهی مجنون گرفتآن که با انواع دارو اندکی درمان نشدآخر از طعم لب بانو عسل معجون گرفتعلی قیصری بخوانید, ...ادامه مطلب
اگر چه کمتر از کم آفریدندشراب ناب نـم نـم آفـریدندگِلیباعطر گُل آغشته کردندزنی محبـــوب آدم آفریدندعلی قیصری + نوشته شده در یکشنبه سوم بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۷ ق.ظ توسط علی قیصری | بخوانید, ...ادامه مطلب
گرچه امشب اشتباهی رو به ما آورده ایراه و رســم ِ مهــــربانی را بجـا آورده ایپا بنه بـر تار و پودِ فـرش چشمانم که توباخودت یک آسمان عشق وصفاآورده ایآنچه ازسر تاکمر میریزد از ابریشم استروی دوشت موجی از, ...ادامه مطلب
گرچه ازجنس گلی ازخودِ گل نازتری نیلوبلاگبین صد گونه ی گل از همه طنازتری نیلوبلاگبه خدایی که مرا ساده گرفتار توکرداز غـم و سیل بـلا خـانه بــراندازتـریآخر ازعشق تو گاهی به خیالم نرسدکه بجویم نفسی هـمدل و همرازتریدرپس پن, ...ادامه مطلب
اگرچه پای دل در بند عشق استهـوای تـازه در پیـوند عشق استبـزن زل در دو چشم صبح روشنهزاران پنجـره لبخند عشق استعلی قیصری , ...ادامه مطلب
اگرچه# ظاهری# بی کینه# دارم#شکایت از غــم دیـرینه دارم#از اقبالم کسی جز من نداردغـروبی را کـه در آدینه دارم, ...ادامه مطلب
گـرچـه در فصلِ پرستو اندکی یاری شدمسال ها بی خانمان از کــوچِ اجباری شدم یـارِ محبــوبـم نمی دانــد کـــه از راهِ نیـازدر غـروب بی کسی محتـاجِ دلـداری شدم چـاره ام در روزِ تنهـایی غــزل گفتن نبودشاعــ, ...ادامه مطلب
اگرچه سادگی کردم که خوردم گولِ ترفندتشر و شوری به پا کرده لبِ سرخِ شکر خندت بنازم شعر سعدی را که در وصف تو میگویدنــزاید "مـادرِ گیتی" نگـاری را بــه مــاننـدت نهــادم از غــــم دوری ســرم را روی سجـا, ...ادامه مطلب
گـــــــــرچه از روز ازل خاک ﮔﯿﺎﻩ ﺗـــــﻮ ﺷﺪﻡخرم و سبــــــز ﺑـــــﻪ ﺍﮐﺴﯿﺮ ﻧﮕﺎﻩ ﺗـــــﻮ ﺷﺪﻡ ﺁﻧﻘــــﺪﺭ ﺟﻠـــﻮﻩ ﻧﻤﻮﺩﯼ ﺑﻪ ﺩﻭ ﭼﺸﻤﻢ ﮐﻪ ﺷﺒﯽﺧﯿــــﺮﻩ ﺑــــﺮ ﭘﯿﺮﻫــــﻦ ﻭ ﺳﯿﺐ ﮔﻨﺎﻩ ﺗﻮ ﺷﺪﻡ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺷﺐ ﮐـﻪ ﻧﻤﺎﯾﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﯼ ﺑﻪ ﺍﻓـــﻖﻋﺎﺷﻖ ﭼﺸﻢ ﻭ ﻟﺐ ﻭ ﭼﻬــــﺮﻩ ﯼ ﻣﺎﻩ ﺗﻮ, ...ادامه مطلب
گرچه می دانم کــه گاهی بی قرارم نیستیبی قـــــرارت می شوم وقتی کنارم نیستی با همین حــالی که دارم با خیالت دلخوشمدر کـــــــنارم هستی و در اختیـارم نیستی در کجـــایِ زندگی پیــدا کنم جــای تــو راهمچنان در کـــوچه هـــای انتظارم نیستی مانده ای از بخت واقبالم مگر در پشت ابرلااقـــل یک لحظه در شبهای تـارم نیستی با نگاهی باورم شد کـــــــز نـژاد بــــــرتـریگـرچه می دانم کـــه ذاتاً هم تبـارم نیستی ا,گرچه,دانم,گاهی,قرارم,نیستی,قیصری ...ادامه مطلب