عسل

متن مرتبط با «گر تو بهتر میزنی بستان بزن» در سایت عسل نوشته شده است

گرچه با تنهاییم سر کرده ام

  • گرچه با تنهاییم سر کرده ام گفتگو با خود مکرر کرده ام دل پریشانم که با پیک و پیام دخترِ خان را مکدّر کرده ام علی قیصری, ...ادامه مطلب

  • نگار بهتر از جانم دوباره

  • نگارِ بهتر از جانم دوباره بیاویزد به احساسم ستاره کنارِ دلگشایِ‌خواجه حافظ به شیرازم کشاند با اشاره علی قیصری, ...ادامه مطلب

  • اگرچه دورم از پرچین چشمت

  • اگرچه دورم از پَرچین چشمت خمارم می کند مُرفین چشمت بهشت مردم مشرق زمین است مسیرِ باغِ فروردین چشمت علی قیصری, ...ادامه مطلب

  • اگرچه سال ها پیرم گلِ ناز

  • اگر‌ چه سال ها پیرم گلِ ناز نباشی بی تو میمیرم گلِ ناز دلم را عصرِ‌‌‌ تنهایی نکن تنگ که در آدینه دلگیرم گلِ ناز علی قیصری, ...ادامه مطلب

  • سپاه برف و بوران بی تویی را

  • سپاهِ برف و بوران بی تویی را بریزد‌ بر درختان بی تویی را مگر گاهی تحمل می توان کرد شب سرد زمستان بی تویی را علی قیصری, ...ادامه مطلب

  • مگر ای لاله ی زیبای عاشق

  • مگر ای لاله‌ یِ زیبای عاشق خبر داری تو‌‌ از جایِ شقایق بگو در‌ سرزمینِ شهریاران نباشد زندگی مانند سابق علی قیصری, ...ادامه مطلب

  • یکی مستانه در تاب و تب توست

  • یکی‌ مستانه‌ در تاب و تب توست یکی رامشگرِ صبح و شب توست نشان ها دارد از خونِ سیاوش همان خالی که بر روی لب توست علی قیصری, ...ادامه مطلب

  • اگرچه دورم از کوی گل سرخ

  • اگرچه دورم از کویِ گلِ سرخ بهاری دارم از بویِ گلِ سرخ قدم را ‌ در اِرم آهسته بردار که‌شبنم ریزد از رویِ گلِ سرخ علی قیصری, ...ادامه مطلب

  • همان روزی تو را در کوچه دیدم

  • همانروزی تو را در کوچه دیدم دل از گل های نازک تن بریدم بلندایِ بلورت را زدم زُل ضریحِ چشمِ نازت را خریدم علی قیصری, ...ادامه مطلب

  • با دفِ انگیزه آهنگی بزن

  • با دفِ انگیزه آهنگی بزن شعرِ شادی بر دلِ تنگی بزن غصه رابیرون بریز ازحنجره فرقِ غم را بر سرِ سنگی بزن علی قیصری, ...ادامه مطلب

  • خیابان را غبار غم گرفته

  • خیابان‌ را غبارِ غم گرفته فضایِ کوچه را‌ ماتم ‌ گرفته سپاهی از دیارِ نسل وحشت وطن را از تبارِ جم گرفته علی قیصری, ...ادامه مطلب

  • هر چند که رخسار تو در دید نباشد

  • هرچند که رخسار تو در دید نباشددر تابش بی‌وقفه‌یِ آتشکده‌تردید نباشددر منظره یِ پُر ‌ شررِ شعله یِ رویت رازی‌ ست که درچهره‌یِ خورشید نباشدتا دشمن اندیشه فروشنده‌یِ یأس‌استاز زنده به‌گورانِ فلاکت زده امیدنباشدخونریز ترین‌ نسلِ بشر ناشرِ دینند اسلافِ ‌ عرب قابلِ تمجید نباشددر مدرسه یِ علم و خِرَد تابع عقلیم در مذهبِ ما مرجعِ تقلید نباشددیری ست که در‌ میهنِ پهناورِ کوروش در حفظ وطن لشکرِ جاوید نباشدوحشی صفتان آینه ها ‌ را بشکستندتا جامِ جم از دوره یِ جمشید نباشدبانو عسلم قصه یِ این غصه درازستیک روز نبوده ست که تهدید نباشدعلی قیصری بخوانید, ...ادامه مطلب

  • به عشق روی تو پروانه پر زد

  • به عشق روی تو پروانه پر زد هزاران خانه را آهسته در زد ولی در کوچه های نا امیدی دودستی بارها بر فرق سر زد علی قیصری, ...ادامه مطلب

  • گرچه بی جرمم ولی در خانه‌ محبوسم هنوز (علی قیصری)

  • گرچه‌ بی‌جرمم ولی‌‌درخانه‌ محبوسم هنوز از وجودِ پنجره بی زار و مأیوسم هنوزانس و‌ الفت از دیارِ شادمانی پر کشیدلاجرم با ماتم‌ و دل شوره مأنوسم هنوزروشنایی را به دستورِ شبح گردن زدندبی نصیب از دیدنِ رخسارِ فانوسم هنوزباغِ فروردین چشمانت‌ که می آید به یادحس کنم درعمق جنگل‌های چالوسم هنوزاز همان روزی که حاکم شد خدایِ ارتجاع برده ی بی مزد و اجرِ شیخِ سالوسم هنوزبی خبر گیرد گلویم را دو دستِ اختناق در شب بی انتها در چنگِ کابوسم هنوزسینه ام را بارهاچاقویِ غم جِر داده استدلزده از قاضی و ازگشتِ محسوسم هنوزدر‌‌ غزل هایِ ترم از ‌‌ بی تویی بانو عسل می‌ چکد باران غم از شعرِ‌ ملموسم هنوزعلی قیصری بخوانید, ...ادامه مطلب

  • گرچه دیوان غزل را سیلی از قانون گرفت (علی قیصری)

  • گرچه دیوان غزل را سیلی از قانون گرفتواژه واژه رنگ شعرم حالت افسون گرفتمانده ام‌ تاخوشه‌ ی‌ انگورها شیرین شودتاشرابی کهنه تر از‌ میوه ی میگون گرفتبارها دیدم نمادِ صلح و آرامش به نازبا ترنم تاجِ سبز از شاخه‌ ی‌ زیتون گرفتبر بلندی هایِ جولان زل زدم بر اورشلیمعزم جولان دادنم را دخترِصهیون گرفتبی گمان بادِ صبا در کوچه ی‌ اردیبهشتبوسه های‌ بی‌شمار از لاله‌ی گُلگون‌ گرفتعندلیب ازبوی‌آویشن به‌وجدآمدکه دوشدشتی‌ازگلغنچه‌ها را‌‌ نغمه‌ی‌ِموزون گرفتپشت نیمکت سال ها بر روی میز مدرسهوقت لیلی را پیاپی نامه‌ی مجنون گرفتآن که با انواع دارو اندکی درمان نشدآخر از طعم لب بانو عسل معجون گرفتعلی قیصری بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها