با آن که دلارایِ ارم آن ورِ پل بود
شادابی ام از عطر تنِ غنچه یِ گل بود
در راهِ هدف ذره ای از پا ننشستم
هرچند که در دور و برم تپه و تُل بود
نوشیده ام از وسوسه در خُلّر شیراز
از کهنه شرابی که سراسر الِکُل بود
در حافظه یِ شعر و غزل آنهمه شادی
از زمزمه یِ نی لبک و ساز و دهل بود
بر سینه یِ تاریخِ ملل حک شده قبلاً
کورش پدرِ بی بدلِ ارتش کل بود
در کشورِ آزاد و رها شیخِ ستمگر
خونریز تر از سلسلهی خان مغول بود
از طرزِ نگاه من و تو آینه دانست
بانو عسلم تا چه قدَر ناز و تپل بود
علی قیصری
عسل...برچسب : نویسنده : asalpoemo بازدید : 21