با آن که دلارای ارم آن ورِ پل بود

ساخت وبلاگ

با آن‌ که‌ دلارایِ ارم آن ورِ پل بود
شادابی‌ ام‌ از عطر تنِ غنچه‌ یِ گل بود

در ‌‌ راهِ هدف ذره ای از پا ننشستم
هرچند که در دور و برم تپه و تُل بود

نوشیده ام از وسوسه در خُلّر شیراز
از‌ کهنه شرابی که سراسر الِکُل بود

در حافظه‌ یِ شعر و غزل آن‌همه شادی
از زمزمه یِ نی‌ لبک و ساز و دهل بود

بر سینه یِ تاریخِ ملل حک شده قبلاً
کورش پدرِ بی بدلِ ارتش کل بود

در کشورِ آزاد ‌ و‌ رها شیخِ ستمگر
خونریز تر از سلسله‌‌ی خان مغول بود

از طرزِ نگاه من و تو آینه دانست
بانو عسلم تا چه قدَر ناز و تپل بود

علی قیصری

عسل...
ما را در سایت عسل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asalpoemo بازدید : 21 تاريخ : چهارشنبه 13 دی 1402 ساعت: 13:00