رفتی اما یک نفس چشم انتظارت نیستم
تا ابـد هـم بــر نگـردی بی قــرارت نیستم
می دهم تن را بـه زیـر تیـغ تهمت ها ولی
دیگر آن حلاج مست سر بـه دارت نیستم
آن قَـدَر بـر من ستم کردی کـه هنگام نماز
در دعا گـویم چـه بهتـر در کنـارت نیستم
میزنم در خلـوتم پیوسته بر سیم سکوت
تـا بفهمی نغمـــه در آهنـــگ تـارت نیستم
زهــر ِ مـارم باد اگــر دل را ببندم بـر لبت
گـر شراب کهنه هـم باشی خمارت نیستم
مـن کـویری زاده یِ خونیـن دلِ تفتیده ام
چشمه ی شیرین ِ آب خوشگوارت نیستم
در حقیقـت روز اوّل دل گــرفتـارت نبـود
بعدازین هم ای عسل بانو دچارت نیستم
علی قیصری
عسل...برچسب : نویسنده : asalpoemo بازدید : 179