آنچنانی که گل از پیرهنت می ریزد (علی قیصری)

ساخت وبلاگ
آنچنانی که گل از پیرهنت می ریزد

شطی از شعر و غزل از بدنت می ریزد

از همان لحظه که لغزد به تنت پیرهنت

میوه ی وسوسه از باغ تنت می ریزد

تو همان چشمه ی آبی که در آبادی ما

شربت ناب تمشک از دهنت می ریزد

باد می رقصد و از هر طرفِ شانه ی تو

موجی از زلف شکن در شکنت می ریزد

روزها در پی هم رفت و به هر حال هنوز

عسل و قند و نبات از سخنت می ریزد

آنقدَر دلهره دارم که به یک ضربه ی کم

خشت خشتِ دلـم از در زدنت می ریزد

ای عسل ظرف پر از واژه ی ابیاتِ غزل

حس و حالی ست که از آمدنت می ریزد

 

 

عسل...
ما را در سایت عسل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asalpoemo بازدید : 211 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 20:32