از بوی تنت کــوچه ی ما مانده معطر
ای گل تو مگر عطرِ فشاری شده بودی
چون آب زلالی کـه تمیز است و گوارا
ازچشمه ی درمزرعه جاری شده بودی
از ناز تـو بر تنبک پر زمــزمه پیداست
دل بستـه بـه آوازِ یسـاری شده بـودی
از معجزه ها بوده کـه در اوج قشنگی
با دست قلـم نقطه گـذاری شده بودی
در پهـنه ی جنگل وسط باغ پـر از گل
عشـق و نفس زردِ قـناری شـده بـودی
ای شاعـر افسرده همان صبح جـوانی
پیرِعسل ازغصه و خواری شده بودی
علی قیصری#
عسل...برچسب : نویسنده : asalpoemo بازدید : 153