با نغمه یِ ساز و غوغایِ سرود درسایهیِ بید و با گفت وشنود بیدغدغهدرهوایِدمکردههنوز با نازِ خیالت بنشینم لب رود علی قیصری, ...ادامه مطلب
با سرود سبز باران تار بایــد می زدم در حضور لالـه ها گیتار بایـد می زدم سازِ پر احساسم و بر قلـه های آرزو ارغنــونم را به یاد یار باید می زدم در غروبِ بی کسی در زیر پلک پنجـره همچنان پُک بر لبِ سیگار باید می زدم گرچه امّیدِ رهائی از قفس یک لحظه نیست در گـرفتاری خـدا را جار باید می زدم گوشه ی دنجِ ات, ...ادامه مطلب