یکی مستانه در تاب و تب توست یکی رامشگرِ صبح و شب توست نشان ها دارد از خونِ سیاوش همان خالی که بر روی لب توست علی قیصری, ...ادامه مطلب
یکی از کینه ی کــــــژدم گریزد یکی مجهول و سر در گُم گریزد ولیازترس سلاخیعجب نیست اگـر دیکتــاتور از مــــردم گریزد علی قیصری, ...ادامه مطلب